سبک تصویرسازی ام الهام گرفته از نقاشی ها و نگارگری های ایرانی است
به گزارش وبلاگ داریوش، سرویس کودک و نوجوان خبرنگاران (ایبنا)، فاطمه خسرویان و خواهرش حمیده خسرویان در گرم ترین ماه سال 1370 یعنی مردادماه، بعد از کلی تعارف زدن به هم، تصمیم می گیرند که دوتایی با هم به جهان بیایند. از بچگی باهم و هرجایی که بودند، روی هر چیزی نقاشی می کشیدند. در این مطلب با فاطمه خسرویان، تصویرگر کتاب های کودک گفت وگویی نموده و از او درباره تجربه کاری اش در جهانی تصویر پرسیده ایم که در ادامه این مطلب را می خوانید:
- سابقه فعالیت تان در کار تصویرگری چیست؟
از سال 1392 یعنی تقریبا هم زمان با سال آخر دانشگاه، آغاز به فعال بودم و وارد حوزه چاپ کتاب شدم. اولین کتابم در همان سال 1392 منتشر شد. از همان زمان تا به امروز از سوی ناشرهای مختلف پیشنهاد کار دارم و همچنان در حوزه تصویرگری کتاب کودک و نوجوان فعالیت می کنم.
- آثار تصویرسازی شما بیشتر در چه موضوعات یا قالبی است؟
مدیرهای هنری و ناشرها براساس تصویرسازی هایی که انجام دادم و کار من را تماشاد، به من سفارش می دهند؛ اما به صورت کلی بیشتر تصویرسازی هایم در حوزه کودک بوده و در کنار آن در حوزه رمان کودک یا نوجوان هم کار نموده ام. بیشتر، سلیقه خودم تصویرسازی کتاب هایی است که موضوع آنها افسانه هاست. خیلی وقت ها هم ناشرها سلیقه خودم را در نظر می گیرند و بیشتر کتاب هایی که سفارش می دهند، با همین مضمون است.
- چرا در بیشتر آثارتان سایز بالا تنه و پایین تنه و بعلاوه سر، به صورت اغراق آمیزی متفاوت و در عین حال بامزه است؟ درباره سبک کاری تان شرح دهید.
برایم خیلی جالب است که به این موضوع توجه داشتید. بله؛ این سبکِ کاری من است و از زمانی که کار تصویرگری را آغاز کردم، به این بزرگ نمایی و اغراق های بیش از میزان، خیلی توجه داشتم. این سبک کار را برای اولین بار از نقاشی ها و نگارگری های ایرانی ایده گرفتم و سعی کردم سبکم را بر همین اساس جلو ببرم. دوست دارم بالا تنه و به خصوص صورت ها را بزرگ تر بکشم و پایین تنه را کوچک تر.
- آثار را چطور برای تصویرگری انتخاب می کنید؟ آیا کتاب هایی هم بوده که رد نموده باشید؟
اغلب سفارش هایی که از سمت ناشرها دریافت می کنم به این علت است که آنها با کار من آشنا هستند؛ یعنی وقتی سفارشی به من می دهند، از قبل می دانند که سبک کاری و شخصیت سازی من چگونه است. بیشتر کارهایی را هم که انتخاب می کنم، خیلی نزدیک به روحیه ام هستند. بیشتر تکنیک کاری ام، شخصیت سازی و بعد فضاسازی است. اصولا کارهایی که به شخصیت سازی بیشتری احتیاج دارد، هم از سوی ناشرها بیشتر پیشنهاد می گردد و هم خودم بیشتر قبول می کنم.
خیلی خیلی کم پیش آمده که بخواهم کتابی را رد کنم و اگر کتابی را رد نموده باشم بیشتر کتاب های شعر بوده است؛ چون فضای شعری به سلیقه من نیست و من با فضای داستانی بهتر ارتباط برقرار می کنم: مخصوصا فضاهای بچگانه و خردسالانه.
- چرا کتاب اتویم بی بخار است را برای تصویرگری انتخاب کردید؟تصویرسازی کتاب اتویم بی بخار است از سوی ناشر پیشنهاد شد. به دو علت تصویرسازی این کتاب را قبول کردم: اول اینکه فضای کتاب، فضای بچگانه بود. زمانی که متن کتاب را برایم ارسال کردند و خواندم، دیدم که کتاب شعر کودک است و چون مخاطب کتاب، کودک بود، پیشنهاد را قبول کردم. علت دومم از انتخاب کار این بود که ناشر از من خواست به همراه خواهرم یعنی حمیده خسرویان، کار تصویرگری این کتاب را انجام دهم؛ بنابراین قبول کردم.
- چقدر داستان و متن کتاب در انتخاب تصویرگرها نقش دارد؟
به نظر من این مسئله بسیار مهمی است. اولا بیشتر این مدیرهای هنری هر نشری هستند که انتخاب می نمایند چه کسی را برای تصویرسازی انتخاب نمایند. دوم اینکه همان طور که پیش تر هم گفتم، سبک کاری ام بیشتر داستان های کودک افسانه ای است. بنابراین اگر ناشر قبلا با من کار نموده باشد یا کارهای من را دیده باشد، مطمئنا داستانی که با سبک و سیاق من هم خوانی داشته باشد، پیشنهاد می دهد. اگر هم نه، ممکن است ناشر احساس کند که یک داستان احتیاج به کاراکترسازی دارد و چون در این زمینه هم کار نموده ام، دوباره در اینجا هم یکی از گزینه ها برای انتخاب ناشر هستم.
- اولین بار کدام کتاب داستانی بود که تصویرگری اش را انجام دادید؟ چطور تجربه ای برایتان بود؟
اولین کتابی که کار تصویرگری آن را انجام دادم، کتاب داستان کودک بود. این کتاب برای انتشارات علمی و فرهنگی بود. خیلی تجربه شیرینی بود از این نظر که اولین کتابی بود که از من چاپ می شد. قبل از آن کارهای تصویرگری زیادی انجام داده بودم که برخی از آنها حتی جایزه دریافت نموده یا وارد جشنواره شده بودند. چنین تجربه ای را از قبل داشتم؛ ولی تجربه کار تصویر برای کتاب کودک تجربه متفاوتی بود؛ چون کتاب به دست بچه های ایران می رسید و آنها کتاب را در دست شان می گرفتند و کار من هم دیده می شد.
- تصویرگری کتاب کودک و نوجوان از نظر نوع فعالیت و حس و حال اثر چقدر با تصویرگری کتاب های دیگر فرق دارد؟اصل موضوع تصویرگری در ابتدا برای کتاب های کودک و نوجوان است و بعد تصویرسازی در مجله ها، بخش تبلیغات و... مطرح می گردد. به عقیده من تصویرسازی کتاب کودک و نوجوان سلیقه ای است. من خودم تصویرگری کتاب کودک را انجام می دهم و دوست دارم؛ چون فضایی که کار می گردد، رنگ سازی ها و رنگ بندی های زیادی دارد، تنوع زیاد و طراحی بیشتر است و رنگ ها شاد است؛ اما به عنوان مثال در فضای تبلیغات رنگ بندی ها بیشتر تیره و ساده تر است. به نظر من در تصویرسازی کارهای کودک، دست تصویرگر بیشتر باز است.
- شما در زمان تصویرگری کتاب اتویم بی بخار است، به چه مشخصات و معیارهایی بیشتر توجه کردید تا بتوانید تصاویر کتاب را این طور هماهنگ فراوری کنید؟
یکی از دلایل آن این است که مخاطب کتاب کودک است و همان طور که پیش تر هم گفتم یکی از معیارهای انتخابم این بود که کتاب برای بچه ها تصویرسازی می شد. مسئله ای که باعث شد تصاویر و شعرها به هم نزدیک باشد، بحث طراحی بود و آن را به سلیقه خودم نزدیک می دیدم. متن شعرها و کتاب طوری بود که می توانستم تصویرها را راحت تر به شخصیت های تصویرسازی ام، نزدیک کنم. نکته بعدی هم این بود که دستم در رنگ آمیزی بسیار باز بود و همین موضوع باعث شد راحت تر رنگ آمیزی کنم و تصویرها را بکشم.
- دنیای مخاطب کتاب و شناخت آن، چقدر برای یک تصویرگر مهم و لازم است؟
شناخت مخاطب صددرصد برای تصویرگر هم مهم و لازم است. به هر حال هر کتابی که می خواهد فراوری گردد، ابتدا باید به مخاطب آن نگاه کرد که در چه رده سنی واقع شده است؟ مخاطب آن خردسال است یا کودک یا نوجوان. تصویرگر باید مخاطب را بشناسد تا بتواند از پسِ کار بربیاید و با توجه به مخاطب تصمیم بگیرد که باید چه طراحی هایی انجام دهد؟ باید چه فضاسازی هایی را در نظر بگیرد؟ باید چه شخصیت سازی انجام دهد که به آن فضای داستانی مربوط گردد و مخاطب آن را بفهمد؟
در کار کتاب کودک بیشتر، این رنگ ها و شخصیت سازی ها هستند که مهم اند؛ اما وقتی که سن مخاطب بالاتر می رود، مسئله ای که مهم است مفهوم بودن کار و فضاسازی هاست؛ حتی شخصیت سازی ها و رنگ ها به حاشیه کشیده می گردد. یک تصویرگر باید مخاطبش را بشناسد.
- شما برای اینکه بتوانید تصاویر و رنگ بندی و فرم بچگانه یا نوجوانانه ای به کارتان بدهید، چه تمرین های ذهنی یا بیرونی انجام می دهید؟
همان طور که گفتم چون بیشتر کارهایم در زمینه کودک است، وقتی که می خواهم یک شخصیتی را فراوری کنم، اول از همه سعی می کنم درباره آن شخصیت مطالعه کنم. اغلب بچه های اطرافم را بیشتر نگاه می کنم و کارهایشان را می بینم و در اصل بیشتر مطالعه دیداری دارم تا مطالعه مکتوب. بر اساس همین تجربه ها و تماشا عکس های بچه ها، شخصیت سازی می کنم. در پایان هم سعی می کنم ایده ذهنی خودم را با تجربه هایی که به دست آورده ام و مطالعه هایی که داشته ام، ادغام کنم و یک شخصیت بسازم یا فضاسازی مناسبی داشته باشم.
- خواسته شما در عرصه کتاب و کتابخوانی چیست؟
کاش می شد دنیای کتاب، خیلی بیشتر در بین مردم رواج داشت. در حال حاضر که در دنیای دیجیتال هستیم، خیلی از کتاب ها به حاشیه کشیده شده و این مقداری تأسف بار است. متأسفانه کتاب ها دارند از فضای خانه ها دور می شوند و کاش بگردد که پدرها و مادرها بتوانند این موضوع را در خانه هایشان لحاظ نمایند و برای بچه ها کتاب بخرند: البته کتاب های باکیفیت و با تصویرسازی های مناسب. متأسفانه در بازار، خیلی از کتاب ها را می بینیم که تصویرهای بی کیفیتی دارند یا از تصاویر کپی استفاده نموده اند. باید هم پدرها و مادرها و هم ناشرها به این قضیه توجه نمایند و کیفیت کتاب و تصویرسازی آن را درنظر بگیرند و به این موضوع اهمیت بدهند.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران