نقشه راه شکست انحصار دولتی در ایران
به گزارش وبلاگ داریوش، خبرنگاران: مهدی کرباسیان در گفت وگو با اکو ایران، فرمول شکست انحصار دولت در اقتصاد کشور را واکاوی کرد.
به گزارش وبلاگ داریوشوی معتقد است ابتدا باید در ایران تکلیف بخش خصوصی و اقتصاد آزاد را روشن کنیم و به این سوال پاسخ دهیم که آیا اقتصاد دستوری را قبول نموده ایم یا مبانی اقتصاد آزاد را در دستور کار داریم؟ به گفته کرباسیان، به دلیل اینکه حد میانی این دو ساختار در اقتصاد ایران اجرایی می گردد و شفافیتی وجود ندارد، در نتیجه رانت و فساد هم شکل گرفته است.
سال های متمادی است موضوع خصوصی سازی و افزایش سهم مردم در اداره کشور از تریبون های مختلف شنیده می گردد. اما خصوصی سازی که فرآیندی مهم و البته ریشه دار در اقتصاد دنیا است، تا چه اندازه در ایران عملکرد موفقی به دست آورده است؟ واگذاری شستا و صندوق های بازنشستگی باز هم این پرسش را مطرح می نماید که توفیق اجباری فروش سهام شرکت ها چه سرنوشتی را برای آنها رقم می زند؟ مهدی کرباسیان در گفت وگو با رسانه تصویری اقتصاد ایران (اکو ایران)، واگذاری شستا، یکی از عظیم ترین واگذاری های سهام دولتی و شبه دولتی در سال های اخیر را مورد آنالیز قرار داده است. کرباسیان که سابقه طولانی در پست های دولتی دارد همچنین در این مصاحبه، از فرمول شکست انحصارگرایی دولت می گوید و سپس به حلقه های مفقوده اقتصاد کشور اشاره می نماید. چند وقتی است واگذاری ها شدت پیدا نموده و سهام شرکت های عظیم دولتی و مادر تخصصی ها در بورس عرضه می گردد. اما این سیاست ها، مباحث مختلفی را به همراه داشته که آخرین آن واگذاری سهام شستا است. چندی پیش شستا، قوی ترین بازوی بنگاه داری صندوق ها در بورس واگذار شد. به این ترتیب سرنوشت بیش از 50میلیون بیمه گذار به رفتار سهامداران شستا گره خورد.
در این بین برخی می گویند شستا با قیمتی شک برانگیز در بورس واگذار شد و به این مساله انتقاد دارند که واگذاری این شرکت که وظیفه اش تسهیل امور و سیاست گذاری در امور بیمه گذاران است، تصمیمی نادرست بوده که در بلندمدت خطرساز خواهد بود. گروه دوم هم معتقدند هنوز برای جبران مافات این واگذاری وقت هست اما به شرط اینکه مدیران بخواهند و با استفاده از قوانین، واگذاری را باطل اعلام نمایند. اما به راستی سرنوشت صندوق ها و سازمان های کلیدی پس از واگذاری چه خواهد بود؟ آیا صندوق ها که قبل از شیوع کرونا در آستانه ورشکستگی بودند، در این روزها که کرونا بار مالی بیشتری روی دوش شان گذاشته، دوام خواهند آورد؟
مهدی کرباسیان معتقد است در مقوله واگذاری ها، صندوق های بازنشستگی یک قصه دارند و سازمان تامین اجتماعی یک داستان دیگر را روایت می نماید. به اعتقاد او، بخش خصوصی و فراوری مستقیما به سازمان تامین اجتماعی متصل هستند اما صندوق ها این خصوصیت را ندارند. کرباسیان معتقد است در شرایط فعلی که کرونا بخش های مختلفی از اقتصاد کشور را تحت تاثیر قرار داده است، آینده اقتصاد و فراوری کشور به سازمان تامین اجتماعی وصل شده و نباید با تصمیمات غیرکارشناسانه با این سازمان شوخی کرد. به اعتقاد کرباسیان، بعد از واگذاری شستا باید راهکارهایی در دستور کار قرار گیرد که در میان مدت به این بخش آسیب وارد نگردد. به گفته او، سازمان تامین اجتماعی تنها صندوقی است که تا به امروز روی پای خود ایستاده و اگر به ساختار این سازمان خدشه ای وارد گردد، بلند کردن آن از روی زمین کار بسیار سختی خواهد بود.
او در پاسخ به این پرسش که آیا از نظر قانونی می توان مصوبه واگذاری را ابطال کرد یا خیر، گفت: چرا نمی گردد. این موضوع جزو اختیارات هیات امنای سازمان تامین اجتماعی است و ارتباطی به دولت ندارد. به اعتقاد من، اختیار شستا باید با هیات مدیره سازمان تامین اجتماعی باشد و این هیات در مقابل هیات امنای تامین اجتماعی جوابگو باشد و از دخالت مستقیم دولت در شستا جلوگیری به عمل آید. شستا باید فقط سودآور باشد و برای بنگاه داری در یک برنامه زمان بندی شده، شرکت های زیرمجموعه آن جدا شوند اما شستا باید به عنوان بازوی سرمایه گذاری سازمان تامین اجتماعی باشد.
کرباسیان در ادامه اظهار کرد: اخیرا شنیده ام برخی از دوستان به شفاف سازی به واسطه واگذاری شستا اشاره می نمایند. اما شفاف سازی به چه معناست؟ براساس مصوبات و قوانین سازمان بورس، شرکت ها باید در یک مدت زمان کوتاه، سهامشان را به زیر 50 درصد برسانند و سپس بفروشند. حال این سوال مطرح است؛ شرکت هایی که وارد بورس شدند، چند درصدشان در حال حاضر سهام کمتر از 80 تا 85 درصد دارند؟ بسیاری از آنها با شرکت های پوششی فعالیت دارند. او افزود: کدام یک از بانک های خصوصی واقعا بنگاهی اداره می شوند؟ افرادی که این بانک ها را تاسیس نموده اند، همه حدود 80 تا 85 درصد سهام بانک ها را در اختیار دارند.
این موضوع در شرکت های خصولتی خطرناک است. اما ممکن است این سوال ایجاد گردد که دولت کسری بودجه اش را از کجا بیاورد؟ درست است که سازمان تامین اجتماعی به دولت وصل است اما وقتی دولت نمی تواند بدهی خود را بدهد و درآمد تامین اجتماعی هم کم می گردد، تا زمانی که نقدینگی مورد احتیاج سازمان تامین اجتماعی فراهم نگردد، سازمان نمی تواند مستمری بازنشستگی را پرداخت کند. اما مگر می توان پول درمان را نداد، بنابراین باید به وسیله راه هایی این نقدینگی پرداخت گردد. به گفته کرباسیان، این موضوع دو راه بیشتر ندارد. یا باید به وسیله صندوق های بین المللی وام گرفته گردد که این امر مسائل خود را دارد یا سهام شرکت ها فروخته گردد. کرباسیان معتقد است سهم زیرمجموعه سازمان ها را فروختن مسئله ای نیست، اما سهم شستا را فروختن یعنی اول راه یک جاده سخت.
حلقه های مفقوده اقتصاد
رویه های غیرکارشناسی این شائبه را ایجاد می نماید که دولت نقد نمی گردد یا به نقد نخبگان اعتنا نمی گردد. به اعتقاد کرباسیان، نبود نقد کارشناسانه، نبود نظارت و همچنین بلاتکلیفی بخش خصوصی پاشنه آشیل دولت محسوب می گردد. از سوی دیگر، به اعتقاد تحلیلگران، دولت پیش از آنکه آزادسازی انجام دهد، خصوصی سازی می نماید و حتی بدتر از آن، پس از خصوصی سازی در مدیریت دخالت می نماید. این در حالی است که کرباسیان پیشنهاد می نماید از نخبگان برای سکانداری هیات مدیره شرکت های واگذارشده استفاده گردد.
اکو ایران از کرباسیان این سوال را پرسیده که ابتدا باید آزادسازی انجام گردد بعد خصوصی سازی یا فرمول دیگری برای این مبحث مالی پیشنهاد می دهند. او در پاسخ گفت: در حال حاضر آزادسازی در برخی بخش ها عملیاتی شده است؛ مثلا در برخی بانک ها یا برخی از شرکت ها مانند ایران خودرو و سایپا که دولت هنوز درصدی در آنها سهم دارد این آزادسازی اجرا شده است. حتی می توان در بخش صنایع معدنی هم شرکت هایی را نام برد. او افزود: این شرکت ها دیگر شکل گرفته و آینده و برنامه هایشان معین است، چه ایرادی دارد دولت سهم خود در این شرکت ها را بفروشد و از بنگاه داری دست بردارد.
او در ادامه با اشاره به اینکه در قانون خصوصی سازی یکی از بندها مغفول مانده است، گفت: براساس این بند، سازمان خصوصی سازی می تواند برای سالم سازی واحدهای مالی با خبرگان مدیریت در یک بازه زمانی معین قرارداد ببندند. چه ایرادی دارد شرکتی که با مسائل متعدد دست و پنجه نرم می نماید، به دست یک هیات مدیره متخصص سپرده نگردد؟ این گروه می توانند این شرکت را برای ورود شفاف به بورس آماده نمایند. به گفته کرباسیان، سازمان خصوصی سازی متاسفانه ظرف چند سال گذشته شرکت هایی را که با چالش روبرو هستند را با یک قیمت گذاری آگهی می نماید. اما بعد از اینکه فروخته نشد، برای هر چه زودتر واگذاری، زمان معین شده را افزایش و پیش پرداخت را کاهش می دهند. نتیجه این می گردد که بعد از یک سال شرکت را با مسائل بی شمار و پرونده دادگاهی پس می گیرند و هر شب در شبکه های تلویزیون و رسانه های دیگر نشان داده می گردد که پول مردم خورده شد.
کرباسیان در ادامه توضیح داد: این میلیاردها پولی که رفته واقعا گناه کیست؟ به نظر من گناه سیاست گذار است. مشاهده کنید که همین قضیه ورود سازمان شستا به بورس یا ایمیدرو و ایدرو تصمیماتی هستند که فرجام مطلوبی برایشان قابل پیش بینی نیست.
فرمول شکست انحصار
انحصار دولت را چگونه می توان شکست؟ کرباسیان می گوید: دولت را در برخی مواقع نباید تنها یک قوه دید. در این میان نباید نقش اساسی قوه مقننه را فراموش کرد، آن هم به دلیل قوانین بی شماری که تصویب نموده که البته بعضا با یکدیگر متناقض هستند. به اعتقاد او نقش سایر قوا از جمله قوه قضائیه را نمی توان از سایر قوا جدا کرد. مخصوصا در این شرایط که نهادهای انقلابی در حال حاضر قدرت بیشتری در اقتصاد به دست آورده اند.
او افزود: زمانی که می گوییم دولت، به معنای چند نفر هیات وزیران نیست، بلکه کل حاکمیت مبنای سخن است. بنابراین اینکه صنایع انحصاری است، به نظر می رسد دولت به معنای کل باید بپذیرد که تکلیف بخش خصوصی یا اقتصاد آزاد را روشن کند. آیا ما اقتصاد دستوری را قبول نموده ایم یا مبانی اقتصاد آزاد را در دستور کار داریم؟
به اعتقاد کرباسیان، به دلیل اینکه حد میان این تفکر و ساختار در اقتصاد ایران در حال حاضر اجرایی می گردد و شفافیتی وجود ندارد، در نتیجه رانت و فساد هم شکل گرفته است. کرباسیان افزود: در کشورهایی که اقتصاد آزاد دارند، باز هم سازمان توسعه ای 100 درصد وابسته به دولت است. کشور ما اقتصاد آزاد به معنای اینکه عرضه و تقاضا رخ دهد را پوشش نمی دهد و دلیل آن هم این است که مبانی فکری مان اجازه نمی دهد؛ بنابراین چاره ای جز این نیست که دولت بین این دو سیاست را بگیرد اما شفافیت را چاشنی کار قرار دهد. او در ادامه اظهار کرد: اکنون نظارتی بر شرکت های خصولتی ها تقریبا وجود ندارد. برخی ها می گویند نظارت خوب شده چون پای بورس به میان آمده اما خود سازمان بورس را هم باید کنترل کرد؛ چرا که او هم سازمانی دولتی است.
به اعتقاد کرباسیان، سازمان بورس در کشورهایی که بورس جان دارد، به صورت مستقل عمل می نماید. این در حالی است که آنالیز ها نشان می دهد مدیرعامل ها یا هیات مدیره شرکت های بورسی خصوصی بارها و بارها از سوی سازمان بورس عزل شده اند. او معتقد است در بحث های مالی کشور اساسی ترین مساله ای که باید به آن توجه کرد، واقع نگری است و نباید رویایی صحبت کرد.
به گفته کرباسیان، ایران اکنون در بحران جدی مالی قرار گرفته است و به همین دلیل باید وحدت در کشور حاصل گردد. او افزود: باید قوا یک جهت بگیرند و به ویژه به دولت یاری نمایند تا از این بحران ها عبور کند. دولت هم باید به حرف کارشناسان دلسوز گوش کند و تصمیمات جسورانه بگیرد. یکی از تصمیمات مهم در مقطع فعلی که درآمدهای نفتی مان افت جدی دارد و با درآمد مالیاتی هم نمی توانیم عدد بودجه را محقق کنیم و درآمد گمرکی هم نخواهیم داشت چون ارز کم داریم و وارداتمان کم است، استقراض از صندوق های بین الملی است که آن هم مسائلی به همراه دارد. در این میان راهی که وجود دارد این است که به سمت مردم حرکت کنیم. یکی از راه ها این است که اوراق قرضه بلندمدت 10 تا 15 ساله با نرخ خوب عرضه گردد. راه دوم این است که ما به سمت ایرانی های خارج از کشور برویم و سرمایه ها را جذب کنیم. به اعتقاد کرباسیان، اقتصاد به تصمیمات جسورانه سران قوا احتیاج دارد و زخم عمیق اقتصاد کشور با اجماع نظر سران قوا و تصمیمات جسورانه توسط آنها ترمیم می گردد.
منبع: اقتصادنیوز